بین خواب و بیداری خضعبلاتو این حرفا بودم که دیدم همه با هم یه صلواتو خلاصه شروع کردن به نماز بلند شدم دیدم بله یه حاج آقا اومده برای نماز جماعت و پسراجلو و دختراهم صف عقب بدون پرده و این حرفا دارن نماز جماعت میخونن(چه نماز باشکوهی)اینا همون دخترا بودن مثل اینکه چند دقیقه پیش......منم که دیگه خواب زهره مارم شده بود گوله کردم بیرون رفتم سایت دانشگاه اونجا ام دیدم هرسیستم 5تادختر جمع شده روش دارن عکسای عروسی،مدل لباسو،لباس شب،گل ،بدلیجات ، فال و ...نگا میکنن (خانمای عزیز به خودتون رحم نمیکنید جهنم به مارحمی بکنید حداقل یه سیستمو آزاد بزارید برای استفاده مفید اینجا سایته دانشگاهه نه کافینت برای یه کارای دیگه گذاشتن حالا اینجا این جور خونه ام که دیگه گوگل پلاسو فیس بوک) (من میگذرم شما هم بگذرید دوستان)
یادش بخیراون موقعی که با بچه های ترم بالایی مینشستیم درس و بحث می کردیم هر10 یا 20 دقیقه ام یه تیکه بامزه مینداختیم میخندیدیم،ولی حالا چی؟؟؟(دانشجوام قدیمیاش)منکر خوبا نمیشیما در نظر داشته باش....
خدایا تفکرات دانشجویان امروزی رو ببین،ببین تفکراتشون کدوم سمته....اصلا تو فضا ءن.
به قول یه استادی می گفت:مغز دانشجوهای امروزی رو باید 100 سال دیگه که مردن نگه دارن روشون آزمایش کنن ببین قضیه چی بوده؟؟؟/!!! تو نماز خونه راجع به شکیات نمازم بین دانشجو ها بحث بود که دیگه حوصله گفتنشو ندارم اونم برای خودش یه کلاس فقهی جغرافیایی مدرن دیجیتالی بود .......به امید روزی که همفکر بشیمو به اصول یگانه بیندیشیمو علاوه بردلامون حرفامونم یکی بشه .موافق یا مخالف نظر.رقاص